خدایا.............. - کاش من هم ارمیا بودم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدایا..............

من دیگر طاقت امتحان ندارم

تو چه طور با این رحمتت

میتوانی

دلت می آید که مرا در این جای

مضخرف

زندگی

غل وزنجیر کنی

تو که می دانی تاب

ماندن

ندارم

تو که می دانی هر چه بکنی

می گویم یک چیزی حتما پشتش هست

وهر اتفاقی که باید بیفتد

وبا آن

حال زندگی من خوب می شود

 اگر نیفتد خودم را ماخذه می کنم

که چرا

نشد و

همه را به بد بودن و

گناه کار بودن خودم نسبت می دهم

باشه من گناه کارو انسان لعین وپست

تو ا به خداییت قسم می دهم

که امتحانم را عوض کنی

کاش امتحان هایی که تو می گیری از ما مثل امتحانات زمینی نبود

ومثل این رمز هاییی که یک کلید برای تغییرشان هست بود

وآنوقت ما  حدقل یک امتحان دیگر را که حداقل یک سوالش را بلدیم اتخاب می کردیم تا

رفوزه نشویم

وکمی امیدوار

خدایا تو که می دانی

من آدم های اطرافم را از روی چشم و قیافه

قد و اندازه و

زشتی و زیبایی

انتخاب نمی کنم و

قضاوت نمی کنم

در واقع برایشان ارزش گذاری نمی کنم

بلکه فقط از روی تفکرات

وحرف هایشان

پس چرا انسان های اطراف ما این طور قرار داده ای که فقط مایه ی عذاب من باشند

تو که می دانی من برایم چقدر سخت است و

چقدر زود آشفته حال می شوم

وچقدر صبرم کماست

پس چرا این چنین کرده ای تا از همه ی آدم های اطرافم متنفر باشم

نه بلکه از همهی دم ها

دلم گرفته خدا  تو که می دانی من جز تو کسی را ندارم

وحتی نداشته ام ونخواهم داشت

خدایا

اینها را فقط برای تو می نویسم

 خواهش می کنم ای مخاطب همیشه آنلاینم

پاسخم را بگو من دراین گرداب مشکلات

زندگی و دراین نفهمیده شدن ها از سوی اطرافیان

ودر این سختی ها مشکلات زندگی و

در ایمن امتحان ها زندگی ودر این کوچه های دنیا

گم شده ام

وگیر کرده ام

تو رهایم کن

 

 




تاریخ : چهارشنبه 94/7/22 | 10:21 صبح | نویسنده : ارمیامعمر |

  • paper | قالب وبلاگ | بلاگ اسکای